عشق مخفی پارت 2
شوگا: اوو.. سلام تهیونگ... چیشده؟
تهیونگ: هیونگ... ک... کمکم کن...
شوگا: چیشده مگه؟... کجایی؟
تهیونگ: م... من تیر خوردم لی... سونگ وو منو... دز.. ـدزدیده..
شوگا: الان میام خب؟.......
تهیونگ: با... باشه...
شوگا: ایشششش شیبال...
لونا: چیشده؟..
شوگا: به تو ربطی نداره...
شوگا: برای تهیونگ اتفاقی افتاده؟
شوگا: گفتم به تو ربطی ندارههههه (داد)
لونا: با... باشه چرا داد میزنی..(بغض)
شوگا: من رفتم..(رفت😂)
ویو لونا:
بعد از اینکه شوگا رفت میز صبحونه رو جمع کردم و رفتم طبقه بالا حدود یک ساعت سرم تو گوشی بود که صدای عجیبی از پایین اومد.. فک کردم شاید شوگا اومده برا همین رفتم پایین که دیدم..
پایاننن پارت 2
تهیونگ: هیونگ... ک... کمکم کن...
شوگا: چیشده مگه؟... کجایی؟
تهیونگ: م... من تیر خوردم لی... سونگ وو منو... دز.. ـدزدیده..
شوگا: الان میام خب؟.......
تهیونگ: با... باشه...
شوگا: ایشششش شیبال...
لونا: چیشده؟..
شوگا: به تو ربطی نداره...
شوگا: برای تهیونگ اتفاقی افتاده؟
شوگا: گفتم به تو ربطی ندارههههه (داد)
لونا: با... باشه چرا داد میزنی..(بغض)
شوگا: من رفتم..(رفت😂)
ویو لونا:
بعد از اینکه شوگا رفت میز صبحونه رو جمع کردم و رفتم طبقه بالا حدود یک ساعت سرم تو گوشی بود که صدای عجیبی از پایین اومد.. فک کردم شاید شوگا اومده برا همین رفتم پایین که دیدم..
پایاننن پارت 2
- ۸.۲k
- ۲۵ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط